ده نمکی و الناز شاکردوست در یک کادر/عکس

به گزارش شبکه ایران در حالی که به تازگی شایعه ای درباره بیماری سرطان ریه فرج ا.. سلحشور کارگردان سریال «یوسف پیامبر» منتشر شده بود این کارگردان سینمای ایران در گفتگو با «نسیم آنلاین» این مساله را تکذیب کرده و اظهار کرده که صرف یک مشکل ساده ریوی دارد که آن هم به زودی رفع خواهد شد!
اصل شایعه سرطان سلحشور به سخنان مهدی سلحشور مداح اهل بیت(ع) و برادر این کارگردان بازمی گردد که در یکی از مجالس مداحی اش از بیماری برادر سخن رانده بود و از حاضران خواسته بود برای سلامتی وی دعا کنند. با این حال سلحشور گفته است:«به یک عفونت ساده ریوی مبتلا شدهام که مراحل درمانش را سپری میکنم؛ مشکل خاصی وجود ندارد و این بیماری را بیش از اندازه بزرگ کردهاند.»
هیچ بعید نیست آلودگی هوای تهران عاملی شده باشد برای عفونت ریوی سلحشور، کارگردانی که در ماههای اخیر بیشتر از فیلمسازی به اظهارنظرات جنجالی درباره سینمای ایران مشغول بوده است.
مهر : باخبر شدیم که مهران غفوریان پس از سالها دوری از عرصه کارگردانی درصدد ساخت یک سریال طنز است. همین موضوع بهانهای شد تا با او درباره این کار صحبت کنیم.
غفوریان مانند شخصیتهای طنز و مردمی که در اکثر آثار خود ارائه کرده است، ساده و صمیمی پای گفتگو مینشیند و همین صمیمیت سبب شد که حرفهای جالبی میانمان رد و بدل شود.
* آقای غفوریان با خبر شدیم که شما درصدد ساخت سریال جدیدی هستید و قرارست کارگردانی آن را نیز بعد از مدتها خودتان برعهده بگیرد. لطفا کمی در مورد این سریال توضیح دهید؟
توضیح زیادی نمیتوانم بدهم چون این کار هنوز به مرحله خاصی نرسیده است. ما در مرحله طرح و نگارش فیلمنامه هستیم و تنها میتوانم بگویم که این کار، یک سریال 26 قسمتی است که احتمالا برای شبکه 3 آن را آماده میکنیم. کارگردانی این سریال را خودم بر عهده دارم و علی مسعودی نیز قصه آن را مینویسد که مضمونی طنز دارد.
* یعنی درباره فیلمنامه و خط داستانیاش هم توضیحی نمیدهید!
داستانِ مجموعه تلویزیونیای که میخواهیم شروع کنیم، بیشتر مضمون خانوادگی و اجتماعی دارد. من اصولا در آثارم کار صرفا طنز نمیکنم؛ یعنی دوست ندارم یک داستان را فقط برای خندیدن روایت کنم بلکه اصولا این دغدغه را دارم که به مسایل روز و نیازهای اجتماع نیز بپردازم و در این کاری که میخواهیم شروع کنیم هم این دغدغه را دارم.
* اینطور که مطلع شدیم مسایل جوانان و دغدغههای اجتماعیشان محور این سریال است.
دغدغه کلی این است که بیشتر به مسایل نسل امروز بپردازم و بخشی از داستان را به مسایل جوانان اختصاص دادهام. ما در نسل امروز خلاءهای زیادی میبینیم که این خلاءها را به راحتی میتوان با کارهای مثبت پر کرد.
متاسفانه خود من هر روز جوانان زیادی را به چشم میبینم که وقتشان هرز میرود و تلف میشود و زندگیشان در مسایل خیلی کوچک و کم ارزشی مثل کار با موبایل، کامپیوتر، مهمانی رفتن و چرخیدن با ماشین در خیابانها و موزیک گوش دادن خلاصه می شود. فرض کنیم اگر زندگی یک دختر خانمی با این مسایل کم ارزش و بیهوده سپری شود، فردا این دختر چگونه میتواند به عنوان یک مادر و یا یک همسر ایدهآل در زندگی ایفای نقش کند. یا یک پسر چطور میتواند فرد موثری در جامعه باشد و حرفهای یاد بگیرد و زندگی آینده خود و خانوادهاش را تامین کند.
* البته در جامعه جوانان موفق و مفید هم داریم.
بله. در نقطه مقابل جوانانی را میبینیم که بعضا تلویزیون نیز آنها را به عنوان جوان موفق نشان میدهد که راه درست زندگی را پیدا کردهاند. چون قرار است درباره همین موضوع فیلمی بسازم و دغدغه آن را دارم، مدتی است که بیشتر روی این مسائل دقت میکنم.
همین چند روز پیش بود که تلویزیون برنامهای نشان می داد که اگر اشتباه نکنم ناماش "زنده باد زندگی" بود و یک جوان موفق توانسته بود شیوه صحیح زندگی کردن و استفاده از وقت و جوانی خود را پیدا کند و کارهای پژوهشی و علمی زیادی را انجام دهد. متاسفانه هم سن و سالان این جوان را هم میبینید که بی خود و بی جهت در خیابانها پرسه میزنند و زندگی خود را هدر میدهند.
* امروزه شاهد تولید فیلمها و سریالهایی هستیم که بیشتر از طریق شوخیهای کلامی سعی دارند مخاطب را بخندانند و عملا اتفاق جدیدی در این آثار نمیافتد. شما در اثر جدیدتان چه تمهیداتی اندیشیدهاید که قالب طنز آن از گفتار بیرون بیاید و اتفاق جدید و متفاوتی را در آن شاهد باشیم؟
خود من خیلی طنز گفتاری و کلامی را نمیپسندم و بیشتر موقعیت طنز را دوست دارم. در واقع طنز درست، همان طنز موقعیت است و در کل دنیا نیز همین اتفاق میافتد. اگر در یک فیلم کمدی موقعیتهای تازه و درستی خلق شود، مخاطب از آن لذت خواهد برد. به عنوان مثال فیلمهای چارلی چاپلین طنز موقعیت است. در واقع در آن زمان کلام و گفتاری وجود نداشته است و فیلمها صامت بود اما واقعا هنوز هم وقتی این فیلمها را تماشا میکنیم، خنده بر لبانمان مینشیند، درحالی که خیلی سال از ساخت این فیلمها میگذرد. از طرف دیگر وقتی دقت میکنیم، می بینیم که در همان فیلمها، چارلی چاپلین به مسایل اجتماعی پرداخته است. چاپلین در مورد فقر، بیکاری، عشق و مشکلاتی که جامعه آن زمان دچارش بوده، حرف زده است.
به نظر من اصلا طنز درست، طنزی است که بازتابی از مسایل واقعی در آن وجود داشته باشد. البته همین فضا ایجاد کردن هم باید با خلاقیت باشد. اخیرا فیلمی را دیدم که در آن ناصرالدین شاه قاجار با یک موبایل بازی میکرد و یک خانم قاجار هدفن داشت و یکی دیگر لپ تاپ و ... و با این چیزها سعی کرده بودند طنز بسازند. ما باید روی یک موضوعی کار کنیم که درست باشد، به عنوان مثال گوشی اپل دست یک فرد قدیمی میخواهد چه موقعیت کمدی ایجاد کند؟ دیدم که آنها بوسیله مترو از تهران قدیم به تهران جدید میآیند.
متاسفانه میبینم که این نوع فیلمسازیها زیاد شده است و یک عده بعضا با فیلمنامه ضعیف و با کمک برخی هنرپیشهها چنین فیلمهایی میسازند و عموما هم مردم استقبال نمیکنند و خوششان نمیآید.
* دلیل کمکاری شما در این فاصله، ضعف ایدهها و متنها بوده است؟
این مدتی که کار نکردم واقعا به خاطر این بوده که یک فیلمنامه درست و حسابی دستم نیامده است. سریال جدیدم هم تا وقتی که فیلمنامه آن عالی نشود و همه چیز آن خوب درنیاید و من و فیلمنامهنویس، آقای مسعودی به یک نتیجه خوبی نرسیم اصلا جلوی دوربین نخواهد رفت.
تا امروز کار نکردم و از این به بعد هم بهترست که کار بیکیفیت نکنم. امروز مردم به من میگویند که آقای غفوریان چرا کار نمیکنی و خوب فردا خواهند گفت که چرا آقای غفوریان بی خیال ساختن فیلم و سریال نمیشوی؟!
* جریان ساخت آثار طنز در سینما به جایی رسیده که بعضا شاهد فیلمهای مبتذل و سخیف هستیم. به نظر شما چرا سینما به این نقطه رسیده و خیلی از کارگردانها هم اصرار دارند با همین شیوه فیلم بسازند.
حدود 2 یا 3 سال قبل ساخت چنین فیلمهایی شروع شد که در آن اوایل اکثرا جواد رضویان، مجید صالحی و متاسفانه بعضا خود من هم به عنوان نقش اول در این فیلمها بازی میکردیم. موضوع از این قرار بود که از کسانی که در تلویزیون بودند و مردم خیلی آنها را دوست داشتند و به آنها اعتماد داشتند، سوءاستفاده شد. به طور مثال مردم دیدند مهران غفوریانی که در سریالهای تلویزیونی پربیننده بازی میکرده در این فیلمها نیز بازی میکند و به همین خاطر برای دیدن آن فیلمها به سینما رفتند. در واقع یک سری تهیه کنندگان آمدند از این مساله سوء استفاده کردند.
* یعنی فکر میکنید واقعا از محبوبیت بازیگران و اعتماد مردم سوءاستفاده شد؟
از این نظر لفظ سوءاستفاده را به کار میبرم زیرا ابتدا فرض را بر این میگذاریم که اینها سراغ چنین بازیگرانی آمدند تا از ظرفیت آنها استفاده کنند اما وقتی میبینیم که تمام بار فیلم روی دوش چنین بازیگرانی است و این فیلمها هیچ چیز خاص دیگری برای جذب مخاطب ندارند، می توانیم لفظ سوء استفاده را به کار ببریم.
این فیلمها نه کارگردان نه نویسنده خوبی داشتند و فقط جواد رضویان و رضا شفیعی جم و ... را آوردند و از اعتبار آنها برای جذب مخاطب استفاده کردند. در صورتی که این بازیگران خود به تنهایی قادر هستند مردم را بخندانند. مثلا منِ غفوریان دیدم که به طور مثال دوستم آقای رضویان در این فیلم بازی کرده است با خودم گفتم که فیلمی که جواد رضویان بازی کرده حتما ارزش دیدن دارد و بعد بلیت سینما خریدم یا سی دی فیلم را خریدم و نگاه کردم و بعد ناسزا گفتم که چرا برای چنین فیلمی پول دادم.
این اتفاقها افتاد و حدود 40 تا 50 فیلم به همین صورت ساخته شد و بعد آمدند و جلوی این فیلمها را گرفتند، ولی وقتی از ساخت چنین فیلمهایی جلوگیری شد که یکسری سود مالی خود را کرده بودند.
* مشکل دیگری که در این کمدیها دیده میشود این است که بعضا با حرکات سخیف و شوخیهای زننده سعی دارند مخاطب را بخندانند. گاهی کار به حرکات موزون هم میرسید. شما تجربه کافی در این حوزه دارد، به نظرتان آیا با چنین حرکاتی میشود، مخاطب ایرانی را خنداند و یک اثر ماندگار در این عرصه ارائه کرد؟
خود من یک قراردادی داشتم و در آن فیلم هم بازی کردم و مجبور شدم که در آن فیلم هندی برقصم! یعنی یک روز آمدم دیدم که می گویند باید برقصی. باور کنید من به خاطر کار حرفهایم و بابت قراردادی که بسته بودم نمیتوانستم کاری کنم و مجبور شدم برقصم و شب آن روز به خانه آمدم و گریه کردم.
با خودم گفتم وای به حال ما و سینما که ما باید برای هنرنمایی در آن برقصیم و واقعا جای سئوال است که چه اجباری است که من بازیگر باید در این سینما حرکات موزون اجرا کنم؟!
متاسفانه در سینمای جدی و خارج از طنز هم میبینیم وارد مسایلی شدند که مطرح کردن آنها خیلی واجب نیست. حالا من نمیخواهم به طور خاص به مسالهای اشاره کنم اما دیگر واجب نیست که مثلا یک نوجوان 14 ساله که دارد فیلم تماشا میکند با خیلی از صحنهها روبرو کنیم.
* درباره اعتراضهایی که اخیرا به برخی فیلمها شده است، نظرتان چیست؟
متاسفانه یک سری اتفاقات در سینما میافتد که ریشه آنهم بدانجا برمی گردد که ما هنرمندان خودمان اصولی را رعایت نمیکنیم و بعد می بینیم که مردم میآیند و اعتراض می کنند و فیلمی که ارشاد هم به آن مجوز داده است، توقیف میشود. به هر حال در ارشاد افراد کارشناس و شایستهای هستند که وزیر آنها را انتخاب کرده اما اینکه چطور میشود فیلمهای مسالهدار هم بعضا تایید میشود، این را نمیدانم. شاید می خواهند با ملایمت با این فیلم ها برخورد کنند اما اگر این موضوعات در سینما ادامه پیدا کند، نباید انتظار داشت که پای مسایل دیگری در سینما باز شود؟!
من آدمی را در همین سینما سراغ دارم که اگر جانش برود نمیگذارد یک تار مو از خانمی در فیلمش بیرون باشد و چون این آدم را میشناسم می دانم، این یک چیزی است که دغدغه اوست وگرنه شما در فیلمهای دیگر می بینید که این مسایل خیلی رعایت نمیشود. اما یک دفعه همین آدم میآید یک فیلمی میسازد که بعضی از رفتارهایی که در فیلم نشان داده می شود رفتارهای موجهی نیست و اصلا نشان دادن آن بر روی پرده سینما لزومی ندارد.
* یعنی شما به مردم و اعتراضهایشان حق میدهید؟
مردمی که اعتراض میکنند بالاخره قشر زیادی از جامعه هستند و اعتراض اینها هم بیشتر در زمینه مسایل اجتماعی است. من یکی از فیلمهایی که خیلی به آن اعتراض شد و بعد مجوز آن لغو شد، دیدم. من با صحنه آخر این فیلم مشکل داشتم. این اعتقادات شخصی من است و پای این اعتقاداتم هم تا آخر زندگیام میایستم. برای من مهمترین چیز در زندگیام همین اعتقاداتم است و این اعتقادات را نیز با هیچ چیز دیگری معاوضه نمیکنم. چون با این اعتقادات بزرگ شدهام و کار کردهام و اگر غیر از این باشد، مهران غفوریان نیستم.
* خیلیها فکر میکنند لزومی ندارد خط قرمزهای جامعه ایران و اعتقادات مردم را در سینما رعایت کنند. البته این را در کلام نمیگویند ولی در آثارشان اینگونه عمل میکنند.
بحث من این است که برخی از مسایل را در سینما نشان ندهیم و یا بهتر بگویم آیا اتفاقی میافتد اگر اینها را در سینما نشان ندهیم؟ یک چیزهایی هست که ما دیگر نباید آنها را در پرده عریض سینما و در تلویزیون به تصویر بکشیم. این مسایل حرمت دارد و نباید حرمت آنها را از بین ببریم و اگر قبح این موضوعات شکسته شود واقعا چیزی برایمان باقی نمیماند.
در اسلام میگویند که نباید یک عمل نادرست و منکر را با بیان جزئیاتش، اشاعه دهیم. یعنی حق نداریم اگر گناهی هم انجام دادیم بیاییم این گناه را فاش کنیم. خوب این مسایل هم به همین صورت است. شما نشان میدهید که فردی اشتباهی انجام داده و روی اشتباه او نیز انگشت میگذارید. من نمیخواهم این اشتباه را مثلا برادرزادهام ببیند. حالا ما در تلویزیون هم فیلم "16-" نشان میدهیم. آن بچه ایرانی که تلویزیون نگاه میکند، اصلا نمیداند "16-" یعنی چه و اگر هم نظارت خانواده نباشد این بچه پای تلویزیون مینشیند و این مسایل را میبیند.
البته مسائل دیگری هم هست که در تلویزیون باید رعایت بشود و دغدغه خود من است. من دوست ندارم که تلویزیونم مثلا سه راهی برق تبلیغ کند. تلویزیون ما تلویزیون باکلاسی است و تمام عشق ما این بوده است که تلویزیون ما خیلی با کلاستر از تلویزیونهای دنیاست و در آن هر چیز را وارد نمیکنند و نشان نمیدهند و در آن هم محدودیتهای زیاد و البته مثبتی وجود دارد که تا ابد هم این مسایل باید در آن رعایت شود.
منِ مهران غفوریان به عنوان یک تماشاچی میگویم، دوست ندارم که در تلویزیونم هر چیزی تبلیغ شود و تلویزیون را به خاطر همین مسائل خیلی قبول دارم؛ برای اینکه تلویزیون هنوز که هنوز است برنامه زنده پخش میکند و مدیر پخش بالای سر برنامه ایستاده و بازبین و مدیر شبکه بر روی برنامه نظارت دارند و صد در صد مسایل خانوادگی در آن مراقبت میشود و همه خانوادهها می توانند در کنار هم برنامهها را تماشا کنند.
* این سئوال هم همیشه بود که شما بعد از سریال موفق "زیر آسمان شهر" چرا دیگر مجموعه تلویزیونی دیگری را کارگردانی نکردید؟
متاسفانه بعد از زیر آسمان شهر من نتوانستم یک فیلمنامه خوب پیدا کنم و در موقعیت مناسبی قرار بگیرم و شبکه ای مرا حمایت کند و کاری را شروع کنم. ولی امروز این تصمیم را دارم و انشالله بتوانم دوباره کاری را شروع کنم.
اتفاقا به خاطر همان سریال موفق سعی کردم با وسواس بیشتری کار کنم؛ چراکه اگر کاری را در تلویزیون شروع کردم و حرفی در آن نداشت و به درد نمیخورد آن وقت من مهران غفوریان نیستم. مردم به این دلیل میگویند که سریال زیر آسمان شهر خوب است چون در هر قسمت آن یک مساله اخلاقی وجود داشت.
* البته همان روزها هم کم با مشکل و حاشیه رو به رو نبودید.
درست است. در آن زمان تنها برنامهای که یک سگ را وارد خانه کرد، برنامه زیر آسمان شهر بود. ما یک سگ عظیم الجثه را آوردیم و مدیر وقت سیما گفت که مسئولیت این موضوع با خودتان. من تنها باری که در آن سریال فیلمنامه نوشتم، همان یک قسمت بود.
در آن قسمت، یک سگ به نمایش درآمد که شناسنامه داشت و خارجی بود و آن را به حمام میبردیم و خشایار میخواست که این سگ را مسموم کند و بکشد و اتفاقات دیگری در این قسمت میافتاد. پیامی که در آن قسمت داشتیم، مهم بود و بعد از آن مردم به ما خرده نگرفتند که این سگ نجس است و برای چه آن را وارد خانه کردید.
یعنی بعد از این داستان برخی از مردم نتیجه میگرفتند که اگر فرزند من اصرار داشت که سگ بخرد و به خانه بیاورد با دیدن این فیلم از تصمیم خود منصرف میشود. اگر آدم حرف خوبی بزند به نظر من اشکالی ندارد و در همان زمان مدیر دفتر رئیس سیما به من گفت که 92 درصد این سریال بیننده داشته است.
یک اتفاق اینچنینی باشد و من بتوانم دوباره به همین صورت کار کنم و سرم را بلند کنم، دوباره کار خواهم کرد و امیدوارم بتوانم در آینده کار درخور توجهای انجام دهم.
جشنواره فیلم هانویی ویتنام (HANIFF) در پایتخت ویتنام آغاز به کار کرد و ترانه علیدوستی بازیگر سینما و تئاتر ایران به عنوان داور در این جشنواره بینالمللی حضور دارد. کافه سینما عکسهایی از حضور ترانه علیدوستی در این فستیوال را منتشر میکند:
دوستي و رفاقت چهره ها، هميشه جذاب و پرحاشيه است. اينكه كدام بازيگر سينما با چه كسي رفاقت مي كند يا كدام چهره سياسي حاضر است به خاطر يك رفاقت، هزار ماجراي داغ و مهم را به جان بخرد يا كدام ورزشكار، خسته از يك روز سنگين تمرين گوشي موبايلش را برمي دارد.
اينكه اين آدم ها چه كسي را محرم حريم خصوصي خود مي كنند و البته گاهي هم از محرميت خارجش مي كنند، گزارشي است كه در اين صفحه مي خوانيد.
حميد جبلي و ايرج طهماست
اسطوره هاي رفاقت و همكاري. باور نمي كنيد؟! به تمام اين سال هاي كنار هم بودن و كار كردنشان نگاه كنيد.
اصلاً مي توانيد بدون حضور رفاقت و دوستي، شاهكاري مثل «كلاه قرمزي و پسرخاله و دارو دسته اش» را ناديده بگيريد؟! نه نمي شود. هر جاي پاي حميد جبلي در ميان باشد، ايرج طهماست هم هست و برعكس. افتخار دوستي اين همه سال هم نصيب خودشان مي شود و لذتش هم با عروسك هايي كه ۲۰ سال است دل ما را برده اند، نصيب ما.
نگار جواهريان و باران كوثري
هركس مي گويد دخترها نمي توانند دوست هاي وفادار هم بمانند، بايد به رفاقت قديمي اين ۲ بازيگر نسل سومي و جوان سينما نگاه كند و حرفش را پس بگيرد. نشانه هاي عمومي دوستي و رفاقت اين دو نفر از فيلم «خوابگاه دختران» شروع شد، اما قبل از آن هم، رفيقان شفيق هم بودند. اين رفاقت از همان زمان تا الان ادامه دارد و كار به جايي رسيده است كه در مجموعه «كلاه قرمزي ۸۸»، در يك آيتم، اين دو نفر به جاي نقش بازي كردن، با هم درباره عروسي يكي از دوستان و آشنايان مشتركشان حرف مي زدند و پسر عمه زا فال گوش ايستاده بود كه «عروسي ياسيه».
اصغر فرهادي و پيمان قاسم خاني
در روزگاري خيلي دور و اواخر دهه ۷۰ كه اصغر فرهادي در تلويزيون سريال مي ساخت و قاسم خاني فيلمنامه نويسي جوان با آينده اي روشن بود. رفاقت اين دو نفر آنقدر صميمي و نزديك بود كه خانوادگي به سفر مي رفتند و فرهادي چند سال بعد ايده اوليه فيلم «درباره الي» را از همان سفرها گرفت اما حالا كارگردان اسكار گرفته ما با يكي از بهترين فيلمنامه نويسان سينماي ايران، دوستي دوري دارند و آخرين بار هم در يك مصاحبه دو نفره براي اكران فيلم «جدايي نادر از سيمين» درباره اين رفاقت صحبت كردند.
عليرضا عصار و فواد حجازي
زوج عجيب و غريب دنياي موسيقي. رفاقت اين دو نفر از دوران جواني شروع شد و حالا به روزهايي رسيده كه هر دو، ميانسالي را تجربه مي كنند. آنها با هم معروف شدند و با هم آلبوم هاي مهم دهه ۸۰ را ساختند و تور كنسرت دور ايران گذاشتند و البته ميانه راه، كمي هم فاصله و قهر را تجربه كردند، قهري كه عصار آن را با انتشار آلبومي با آهنگسازي شهريار روحاني، عمومي كرد و آشتي را هم ۳ـ ۲ سال بعد با اجراي يك كنسرت مشترك. خبرهاي رسيده حاكي است كه اوضاع و احوال رفاقت اين دو نفر در اين روزها، مساعد است.
احمدرضا احمدي و مسعود كيميايي
وقتي دو نفر در بچگي، پول تو جيبي هايشان را جمع كنند و با هم به سينما بروند و فيلم ببينند و رويا بسازند، در روزگار و ايام پيري، همچنان رفيق شفيق هم باقي مي مانند و حكايتشان مي شود حكايت همين شاعر و كارگردان قديمي. اين رفاقت آنقدر مهم است كه كيميايي دقيقاً در روزهايي كه با بيماري دست و پنجه نرم مي كرد، براي مراسم بزرگداشت احمدي از خانه بيرون آمد تا دين رفاقت را كامل ادا كند.
مهران مديري و سيامك انصاري
وقتي جوان باشي و جوياي نام و آدمي هم باشد كه به اندازه خود تو باهوش و دنبال نام، رفاقتتان در سال هاي بعد مي شود رفاقت اين دو نفر. مديري در سال هاي اخير هيچ كدام از كارهايش را بدون حضور انصاري كليد نزده و خبرها از پشت صحنه اين كارها، تاييد مي كنند گاهي اين دو نفر در جدي ترين شرايط كاري، فقط با يك نگاه به هم به خنده مي افتند و كدها و نشانه هاي هم را خيلي خوب مي گيرند. البته در دايره دوستان مهران مديري، عليرضا عصار هم به شكل پررنگي حضور دارد.
ابراهيم حاتمي كيا و رضا كيانيان
روزي روزگاري اين كارگردان و بازيگر، يك روح بودند در دو بدن. آن موقع مي گفتند هيچ كدام از فيلم هاي حاتمي كيا بدون حضور كيانيان ساخته نمي شود و زوج خوبي شده اند اما الان ديگر هيچ خبري از رفاقت اين دو نفر نيست و كيانيان مدام مجسمه مي سازد و عكس مي گيرد و حاتمي كيا هم پشت صحنه فيلم تازه اش، «چ» با فريبرز عرب نيا سروكله مي زند.
علي كريمي و پوريا پورسرخ
اينكه جادوگر زمين فوتبال با پوريا پورسرخ چه ربطي به هم دارند، به ما مربوط نيست. مهم اين است كه اين دو نفر، اخلاق و خصوصيات هم دستشان آمده و رفاقتي نزديك و صميمي دارند. البته خبرهاي در گوشي حاكي از اين است كه پوريا پورسرخ علاقه خاصي به قرمزها دارد و علي پروين هم اسطوره دنياي فوتبالي اش است.
شيلا خداد و نيوشا ضيغمي
يك اصطلاحي هست كه مي گويند: «فلاني و فلاني دوست هاي جون جوني هم هستند»، همان اصطلاحي است كه مي شود درباره اين دو نفر به كار برد و حرف ديگري هم باقي نمي ماند.
پژمان بازغي و كامبيز ديرباز
خيلي وقت است كه از اين دو بازيگر خبر تازه اي در راه نيست، اما رفاقتشان پابرجاست و حسابي هم وفاقت اصيل و درستي است. پژمان بازغي و كامبيز ديرباز نزديك ۷ـ۸ سال است كه در حلقه اول دوستي هم هستند و خدا را شكر حالشان هم خوب است.
عباس كيارستمي و سيف الله صمديان
تا زماني كه عباس كيارستمي اعتراف نكرده بود آدم گوشه گيري است و اهل تجرد، رفاقت ميان اين فيلمساز و عكاس و فيلمبردار مهم سينما چندان عجيب و غريب نبود اما آنهايي كه اين دو نفر را از نزديك مي شناسند، هميشه برايشان عجيب است كه كيارستمي دقيق و معمولاً كم حرف چطور با صمديان اجتماعي و خون گرم، در يك دايره قرار مي گيرند. البته كيارستمي خارج از ايران هم دوستان خوبي مثل خانم ژوليت بينوش و آقاي مارتين اسكورسيزي دارد.
مسعود ده نمكي و محمدرضا شريفي نيا
هر كسي براي خودش تعريفي از دوستي دارد و ما هم قرار نيست قضاوتي داشته باشيم؛ به همين دليل، در همين فهرست نام اين دو نفر را هم مي آوريم كه خداي نكرده كم كاري نكرده باشيم. در همين راستا به جاي تعريف از رفاقت و دوستي اين دو نفر، توجه شما را به اين نكته جلب مي كنيم كه شايعات مي گويند محمدرضا شريفي نيا كه روزي روزگاري لقب آچار فرانسه سينماي ايران را داشت در حال حاضر نقش كمرنگي در سينما دارد.
امين حيايي و محمدرضا گلزار
اين دو نفر آنقدر با يكديگر رفيق اند كه گلزار به خاطر حيايي حاضر شد در فيلم «شام عروسي» در يك سكانس افتخاري بازي كند و مدتهاست تصميم گرفته اند يك گروه موسيقي داشته باشند اما حالا كه گلزار آمريكاست و پروژه هاي ديگر را دنبال مي كند و حيايي هم اينجا در فيلم هاي مختلفي بازي كرده است.
تصاویر : كدام بازيگر سينما با چه كسي رفاقت مي كند؟!
بهرام رادان و رضا يزداني
بهرام رادان از آن بازيگرهايي است كه اصولاً در دنياي سينما و موسيقي دوست هاي زيادي دارد. دوست هايي كه نه آنقدر نزديك و صميمي هستند كه نام رفيق شفيق داشته باشند و نه آنقدر دور كه نسبت آشنايي بگيرند. دوستي اين بازيگر با رضا يزداني هم از جنس همين دوستي است، اما نبايد فراموش كنيم كه رادان با اين خواننده يك آهنگ مشترك دارد.
یلمبرداری ششمین فیلم مازیار میری به پایان رسید.
«حوض نقاشی» که به تهیهکنندگی منوچهر محمدی و بر اساس فیلمنامهای از حامد محمدی جلوی دوربین رفته است، داستان زوج جوانی را روایت میکند که با نوع نگاهی که به زندگی دارند، با تمام افراد پیرامونشان متفاوت هستند و این تفاوت در زندگی خانوادگی و اجتماعی آنها تاثیر میگذارد.
در این فیلم شهاب حسینی و نگار جواهریان نقشهای اصلی را برعهده دارند و با پایان فیلمبرداری، محمدرضا مویینی تدوین آن را برای حضور در سی و یکمین جشنوارهی بینالمللی فیلم فجر آغاز کرده است.
مجید مظفری از بازیگران قدیمی سینما و تلویزیون است که علی رقم کم کار بودن، همه او را به خوبی می شناسند. سگ کشی از جمله آثار موفق این بازیگر است که در آن خوش درخشید و ماندگار شد.... |
مجید مظفری از بازیگران قدیمی سینما و تلویزیون است که علی رقم کم کار بودن، همه او را به خوبی می شناسند. سگ کشی از جمله آثار موفق این بازیگر است که در آن خوش درخشید و ماندگار شد.
از دوران کودکی و نوجوانی به تئاتر علاقه داشتید؟
نه، اینطور نبود که از بچگی عاشق تئاتر باشم یا دوست داشته باشم که بازیگر شوم. البته سینما زیاد میرفتم. فردین را خیلی دوست داشتم. اتفاقا اواخر حیاتش خیلی به هم نزدیک شده بودیم ولی اهل تئاتر نبودم. تا همان زمان که به خاطر حضور دوستم برای تماشای آن تئاتر رفتم و شرایطی پیش آمد که اتفاقی وارد تئاتر شدم.
اولین بار چطور وارد دنیای بازیگری شدید؟
اتفاقی بود ! ورودم به دنیای بازیگری کاملا اتفاقی بود. سال ۴۷ با یکی از دوستانم که در یک تئاتر حضور داشت به تماشای آن نمایش در یک مرکز پیشاهنگی در خیابان پامنار رفتم. پیشنهاد شد نقش کوچکی را بازی کنم و من هم قبول کردم. در همان تئاتر یکی از بازیگران اصلی دعوایش شد و رفت و به من گفتند نقش او را بازی کنم و این نخستین تجربه من در تئاتر بود.
قبل از آن چه کار میکردید؟
در شرکت مرسدس بنز کار میکردم و آن زمان زبان آلمانی میخواندم. ۱۲ نفر از جوانان فنی شرکت برای اعزام به آلمان و یک دوره آموزشی انتخاب شده بودند و من هم بین آنها بودم. همان زمان بود که پیشنهاد تئاتر پیش آمد و من هم کارم را رها کردم. به همین سادگی از کارم بیرون آمدم و وارد تئاتر شدم.
از این تغییر جهت پشیمان نیستید؟
این روزها چرا. از وقتی شرایط سینما تغییر کرده است و فضای آن را نمیپسندم، حسرت میخورم که اصلا چرا وارد آن شدم تا حالا تصمیم به کنار گذاشتن آن بگیرم.
اولین تجربهای که جلو دوربین قرار گرفتید در چه کاری بود؟
اولین بار که جلوی دوربین قرار گرفتم، فیلم «پایان تاریکی» به کارگردانی حسن شیروانی بود که سال ۱۳۴۹ ساخته شد. البته در آن فیلم فقط دو پلان حضور داشتم و خیلی تجربه سینمایی محسوب نمیشد. این تجربه یک سال بعد از نخستین کار تئاترم اتفاق افتاد. سر ضبط همان فیلم بین پلانها بود که با اکبر مشکینی که از بازیگران اصلی آن کار بود، همصحبت شدم و سؤالهایی درباره بازیگری با او مطرح کردم. نظر اکبر مشکینی این بود که بهتر است بروم و در کار تئاتر قویتر شوم. من هم از آن زمان تا سال ۵۲ همه وقتم را برای تئاتر گذاشتم.
اولین تئاتر جدی که کار کردید و حضور پررنگ داشتید کدام کار بود؟
سال ۵۰ تئاتر آ سد کاظم را در سنگلج و تالار نمایش بازی کردیم که نخستین کار تئاتر مهم و جدی من بود.
اولین تجربه جدی کار سینمایی را در چه کاری داشتید؟
اولین کار سینماییام «شهر قصه» بود که سال ۱۳۵۲ ساخته شد. داستان ورود یک فیل به شهر قصه بود و حیوانات مختلف در آن حضور داشتند و نقش من هم نقش خر بود.
اگر بازیگری را کنار بگذارید، نخستین کاری که سراغش خواهید رفت چیست؟
زراعت. درست است که دیر است ولی کار دیگری را انتخاب میکنم؛ یعنی انتخاب کردهام. بله، میخواهم زراعت کنم. در اسفراین چندهکتار زمین گرفتهام و دنبال مجوز چاه و این چیزها هستم. در شرایط فعلی علاقهای به کار بازیگری ندارم. البته در کنار کار زراعت به نوشتن هم خواهم پرداخت.
چرا زراعت؟ باز هم اتفاق بود؟
بله، این هم یک اتفاق بود. یکی از دوستانم زمینهای خوبی در اسفراین داشت و ناگهان تصمیم گرفتم در آن زمینها مشغول زراعت شوم. واقعیتش این است که هیچ تجربهای در این زمینه ندارم ولی مشغول مطالعهام و سعی میکنم یاد بگیرم. امیدوارم در کار کاشت صیفیجات موفق باشم. بالاخره مردم همه نوع خوراکی میخواهند؛ هم خوراک فرهنگی و هم سبزیجات و گوجه و خیار. من هم سعی میکنم خوراک بدهم. چه فرقی میکند چه کاری باشد. اتفاقا حالا فکر میکنم اولویت با دومی است.
دخترم خودش تصمیم میگیرد
اولین بار در چه سنی دخترتان به بازیگری علاقه نشان داد؟ واکنش شما چه بود؟
از بچگی دوست داشت بازیگر شود ولی من منعش میکردم. از چند سال پیش او را آزاد گذاشتم تا خودش تصمیم بگیرد. دلم نمیخواهد در هر فیلمی بازی کند یا در تئاترهای الکی که برای خنده ساخته میشود. دخترم زمانی چند فیلم کوتاه ساخت یا بازی کرد ولی من چندان جدی و حرفهای نگاه نکردم. خودش هم آن زمان نگاهش حرفهای نبود ولی حالا حرفهای به تئاتر نگاه میکند.
دوست ندارید دخترتان بازیگر شود؟
مدتی شایع شد دخترم را از کار بازیگری منع میکنم. صحنه تئاتر و سینما برای من مقدس است. کسانی هم که در این حوزه فعالیت میکنند، برایم قداست دارند. فضای امروز این هنر، فضای خوبی نیست ولی آدمها بد نیستند. در هر کاری اجازه نمیدهم دخترم وارد شود ولی اگر فیلم خوب یا تئاتر خوبی باشد، دوست دارم کار کند.
بولتن نیوز: پس از آنکه ساخت پروژه سینمایی «لاله» مدتی فضای سینما را غبارآلود کرد و حرف و حدیث های فراوانی را به خود اختصاص داد، همکاری بازیگر نه چندان سرشناس سینما، سحر ریحانی با آستان قدس رضوی جهت ساخت پروژه ای مستند برای امام رضا(ع) سر و صدای فراوانی به راه انداخت و سوال های مبهمی را در ذهن مخاطبان ایجاد کرد. سوالهایی که کمتر کسی توانست برای آنها پاسخی شفاف بیابد.
هر چند مسئولین آستان قدس رضوی اظهارات سحر ریحانی ، مبنی بر دریافت یک و نیم میلیارد تومان بابت ساخت «زلال بی انتها» را تکذیب کرده اند و گفته اند تنها پانصد میلیون تومان برای این پروژه در نظر گرفته اند اما براستی اختصاص این مبلغ هنگفت به بازیگری که هیچ تجربه ای در عرصه تهیه کنندگی ندارد چه توجیهی دارد.
از سوی دیگر، اظهارات این خانم بازیگر زمانی قابل توجه تر به نظر می آید که گفته بود: «من اصلا آدمی مذهبی نیستم. یکی هستم مثل خود شما. مثل همه دخترهای بیست و هفت هشت ساله تهرانی؛ زیاد از بعد مذهبی سر در نمیآورم»
آستان قدس در تمام جوابیه هایی که برای سایت های مختلف ارسال کرد، هیچ گاه پاسخگو نبود که آیا قحطی تهیه کننده در سینمای ایران آمده است که برای یک پروژه مذهبی از یک فرد غیرمذهبی استفاده می کند؟!!
اما برای روشن شدن اذهان مسئولین آستان قدس رضوی نه اذهان عمومی و علی رغم میل باطنی پایگاه خبری تحلیلی بولتن نیوز، نظر مسئولان آستان قدس رضوی را به صفحه فیس بوک این خانم بازیگر جلب می نماید.
شاید ما وظیفه مان را در قبال صیانت از دین نبوی انجام داده باشیم تا حقی به گردن مان نباشد و به جرم سکوت باز خواست نشویم.
به امید ایجاد فرصت برابر برای تمام دختران و پسران این سرزمین بر اساس شایستگیشان در کاری که قرار است انجام دهند، این خبر را منتشر کردیم.
خبرگزاری فارس: بازیگر نقش جیمز باند با سفر به افغانستان از پایگاه نیروهای انگلیسی در ولایت «هلمند» بازدید کرد.
به گزارش دفتر منطقهای فارس، «دنیل کریگ» بازیگر نقش جیمز باند با سفر به افغانستان نیروهای انگلیسی مستقر در پایگاه «باستیون» هلمند را غافلگیر کرد.
به نقل از «رویترز» در هنگام بازدید وی، آخرین نسخه از فیلمهای 007 به نام skyfall (رگبار) پخش و کریگ جزئیاتی از مراحل ساخت این فیلم را بیان کرد.
به گزارش «وزارت دفاع انگلیس»، پس از یک سخنرانی کوتاه پس از نمایش فیلم، بازیگر 44 ساله نقش جیمز باند در بازدید خود از پایگاه، با سربازان دیدار کرد و مراحل آمادگی و آموزش آنها برای انجام عملیات را از نزدیک مشاهده کرد و از خودروهایی که نیروهای انگلیسی برای انجام عملیاتهای خود از آنها استفاده میکنند شلیک کرد.
دنیل کریگ (سمت چپ)
او همچنین از بیمارستان «باستیون» و بیماران مستقر در آسایشگاه بیماران روحی - روانی نیز بازدید کرد. کارکنان بیمارستان این اقدام را برای تقویت روحیه بیماران مفید ارزیابی کردند.
فیلم رگبار یکی از پر فروش ترین نسخههای سری فیلمهای جیمز باند بوده و حدود 669 میلیون دلار فروش داشته است.
دنیل کریگ ستاره 3 فیلم آخر مجموعه فیلمهای جیمز باند بوده است.
اواخر شهریور ماه سال جاری، طالبان با یک حمله دقیق و از پیش برنامه ریزی شده، هنگامی که شاهزاده «هری» نوه ملکه انگلیس در این پایگاه حضور داشت، وارد پایگاه شده و با منهدم کردن شش فروند هواپیمای «هارپر» خسارت سنگینی را به نیروهای خارجی وارد کردند.
بر اثر این حمله، طالبان علاوه بر انهدام شش فروند هوایپما، 3 جایگاه سوخت و 2 آشیانه هواپیما را نیز تخریب کردند.
در این حمله 2 نظامی آمریکایی کشته و 10 تن دیگر زخمی شدند.
به نظر میرسد پس از این حمله، روحیه سربازان مستقر در این پایگاه تضعیف شده بود و به همین دلیل بازیگر نقش جیمز باند به این پایگاه سفر کرده است.
خبرگزاری فارس: نیکی کریمی کارگردان فیلم سینمایی «سوت پایان» جایزه اول بخش مسابقه شصت و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مانهایم آلمان را از آن خود کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، «نیکی کریمی» کارگردان فیلم سینمایی «سوت پایان» که با این فیلم در بخش مسابقه شصت و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم مانهایم آلمان حضور داشت، توانست جایزه اول این جشنواره را به دست آورد.
هیئت داوران شصت و یکمین دوره این جشنواره که از 20 آبان ماه جاری (10 نوامبر 2012) آغاز به کار کرده بود، امشب با اعلام برندگان به کار خود پایان دادند.
در بیانیه هیئت داوران آمده است که «سوت پایان» با قدرت در بیان تصویری سینمایی به زیبایی انسانیت و کمک به همنوع را به ما نشان میدهد. کشمکشی که تا پایان ما را با خود میکشاند و فیلمساز به ما خاطرنشان میسازد که برای سعادتمند شدن ابتدا باید به فکر کمک به دیگران و همنوعان خود باشیم.
«سوت پایان» که سال پیش در جشنواره پوسان کره جنوبی برای اولین بار به نمایش درآمده بود، در جشنواره فیلم وزول فرانسه هم موفق به دریافت سه جایزه شده بود.
نیکی کریمی علاوه بر کارگردانی و نویسندگی، بازیگری و تهیهکنندگی این فیلم را هم به عهده داشته است.
در «سوت پایان» شهاب حسینی و هستی مهدوی فر به ایفای نقش پرداختهاند.
به گزارش نیک صالحی تیلور سوئیفت در سن 14 سالگی به نشویل مهاجرت کرد تا حرفه موسیقی خود را دنبال کرد و قصد داشت تا جایی را در این صنعت برای خود باز کند.
اوتوانست کوچکترین ترانه نویس شرکت موسیقی سونی شود که تاکنون استخدام کرده است. درسال 2006 در حالی که مانند همه دختربچه های مدرسه ای بود،آلبوم خود را منتشر کرد.
عکس زیرکه در یک سالنامه چاپ شده است ، به گزارش نیک صالحی تیلور سوئیفت را نشان می دهد که زمانی یک دختر مدرسه ای با گونه های سرخ بوده است ودر مقایسه با عکس کنار آن که مربوط به 11 نوامبر امسال دریکی از مراسم های اهدای جوایز موسیقی است ، به زحمت می توان آن دو را تشخیص داد!
ه گزارش شبکه ایران هدیه تهرانی از آن دست بازیگرانی است که به همان اندازه که ایفای نقشهایش در فیلمهای مختلف توجه مخاطبان را برمی انگیزد، همواره شایعات فراوانی هم پیرامونش وجود دارد. شایعاتی که بیشتر به زندگی شخصی وی مربوط می شوند. بر طبق اطلاعات ارائه شده در «زندگی ایده آل» تهرانی تیرماه امسال شمع های کیک تولد 40 سالگی اش را فوت کرد اما هنوز مجرد است. او 16 سال پیش با همان اولین فیلمش یک باره سوپراستار شد و همیشه پرطرفدارترین بازیگر سینمای ایران بوده است،چه بازی کرده چه بیکار بوده همیشه پرطرفدارترین ستاره سینمای ایران بوده و همین توجه باعث شد تا او را به عنوان نماینده نسل جدید زنان ایرانی بدانند.
او نماینده نسلی از زنان است که قوی و خونسرد،با احساسات شدید اما تحت کنترل و در عین حال مورد توجه هستند. طی این 16 سال،نشریات زرد بارها خبر ازدواج او با افراد مختلفی را به چاپ رسانده اند اماهیچ واکنشی به آنها نشان نداده است،
او در این باره چندی قبل به مجله فیلم گفته بود:«نمی توانم هر روز به این فکر کنم که این نشریات سالی 8 بار مرا شوهر می دهند. خوب،راه منطقی مقابله با این جریان چیست؟ منطق می گوید حتی اگر بخواهیم عده این طلاق ها را حساب کنیم و با توجه به این که من درست در ساعت مقرر پس از 3 ماه و 10 روز شوهر کنم،باز هم سالی10 تا شوهر نمی توانم عوض کنم. انتظار دارید به این حرف ها فکر کنم؟ بروم و دوره بیفتم و بگویم چرا این حرف ها را می زنید؟
اصلا فرض کنید این کار را هم کردم. آن وقت تیتر می زنند هدیه تهرانی با حضور در نشریه ما،10 تا ازدواجش در سال را تکذیب کرد!»به هر حال خانم سوپراستار هنوز مجرد است و انگار بازگشت دوباره اش به بازیگری او را عروس نخواهد کرد اما واقعا چرا برخی از مخاطبان سینمای ما به جای کیفیت بازیگری هنرپیشه ها به دنبال آن هستند که اسرار زندگی خصوصی آنها را دریابند؟ این را باید ریشه در ضعف فرهنگی این گروه از مخاطبان دانست یا زردبازی نشریاتی که به این اوضاع دامن می زنند؟!
هدیه تهرانی این روزها «پل چوبی» را هم آماده اکران دارد که در زمره فیلمهای مشکل دار از نظر حوزه قرار گرفته است و بعید است که این فیلم امسال روی پرده برود.
رامین پرچمی که پس از ماجرا های سال88 دستگیر شده بود آزاد شد |
![]() |
خبرگزاری فارس: فیلم سینمایی «گهوارهای برای مادر» به کارگردانی پناهبرخدا رضایی و تهیهکنندگی مشترک رضایی و محمد احمدی برای حضور در سی و یکمین جشنواره فجر آماده میشود.
«محمد احمدی» تهیهکننده سینما در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد فعالیتهای اخیر خود، اظهار داشت: فیلم سینمایی «گهوارهای برای مادر» به کارگردانی پناهبرخدا رضایی روزهای پایانی فیلمبرداری خود را پشت سر میگذارد، حدود 90 درصد از فیلمبرداری کار انجام شده و به تازگی «مستانه مهاجر» تدوین این فیلم را آغاز کرده است.
وی در ادامه افزود: اکثر لوکیشنهای کار در شهر یزد بود و مابقی کار در تهران فیلمبرداری خواهد شد.
احمدی ادامه داد: تمام تلاشمان را میکنیم تا این فیلم به جشنواره سی و یکم فیلم فجر برسانیم.
بنابراین گزارش، «محمد احمدی» علاوه بر تهیهکنندگی مشترک این کار با پناهبرخدا رضایی، فیلمبرداری این کار را نیز برعهده دارد.
چکامه چمنماه و الهام حمیدی از بازیگران اصلی این فیلم هستند. داستان فیلم سینمایی «گهواره ای برای مادر» شرح قصهای است که به زندگی یک بانوی طلبه میپردازد. «نرگس» دختر جوانی است که ادبیات روسی را در دانشگاه مسکو به اتمام رسانده است و اینک در کسوت بانویی طلبه، درس میخواند و قرار است برای تدریس به دانشجویانی که تازه مسلمان شدهاند به روسیه بازگردد.
الهام حمیدی در این فیلم در نقش یک طلبه بازی میکند.
«پناه بر خدا رضایی» تا کنون ساخت فیلم سینمایی «چراغی در مه» و «دختر، پدر، دختر» را در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
از دیگر بازیگران فیلم میتوان به غزل صارمی، فرحناز منافی ظاهر، افسر اسدی، هایده حائری، مهران رجبی، نیکا خسرو آبادی و... اشاره کرد.
به نظر می رسد کتی هولمز می تواند همیشه برای شاد شدن روی دخترش سوری کروز حساب کند.
به گزارش نیک صالحی وقتی کتی به همراه سوری 6 ساله در نیویورک قدم می زد به خاطر حرکات خنده دار دخترش از خنده باز نمی ایستاد.
سوری در حال حاضر قصد دارد ژیمناستیک کار کند ولی ثابت کرده است که می تواند جا پای پدر رو مادر بازیگرش نیز بگذارد.
در تصاویر زیر او تمایلی به جدا شدن از دوست کوچکش ندارد و بهانه جویی می کند!
به گزارش نیک صالحی لئوناردو دیکاپریو خانه اش را با مبلغ هنگفت 23 ملیون دلار برای فروش گذاشته است.
او این خانه در مالیبو و کنار دریا را در سال 2002 به مبلغ 6 ملیون دلار خرید ولی گویی امیدوار است آن را با رقم بالایی به پول نقد تبدیل کند.
لئوناردو 37 ساله ، این خانه را در تابستان برای اجاره گذاشته بود به گزارش نیک صالحی ولی اکنون قصد فروش آن را دارد. در زمان اجاره برای 6 ماه و کمتر به مبلغ 150،000 دلار اجاره داده می شد.
این ملک که به تازگی نوسازی شده است هفت اتاق خواب، شش سرویس بهداشتی و حمام دارد ولی طراحی داخلی آن ساده است.
درعین حال فضای بیرونی خانه رنگ آمیزی های خاکستری و سفید دارد. چهار اتاق خواب آن رو به اقیانوس و دو اتاق خواب برای مهمان در نظر گرفته شده است.
عکس زیر که در سال 1988 گرفته شده است کیت موس را در چهارده سالگی نشان می دهد و به نظر می رسد که اولین عکس او در دنیا مدلینگ باشد و همچنین نشان می دهد او از کودکی وارد این کار شده است و اکنون 24 سال از آن تاریخ می گذرد.
به گزارش نیک صالحی این عکس توسط عکاسی به نام دیوید راس گرفته شده که به عنوان اولین عکس حرفه ای کیت در نظر گرفته می شود و درست بعد از چند ماه از گذشت این عکس استعداد او در یک فرودگاه کشف می شود!
انتظار می رود این عکس سیاه سفید به گزارش نیک صالحی در حراجی که در 23 نوامبر برگزار می شود بیش از 1،200 پوند فروخته شود. سه عکس دیگر از اوایل فعالیت کیت موس وجود دارد که در هفته بعد فروخته خواهد شد و تمامی آن عکس ها مربوط به بیش از دو دهه پیش خواهد بود.
رد پیت و آنجلینا جولی در روستای کنت در بیرون شهر کانتربری کلبه لوکسی را اجاره کرده که با یک پیانو بزرگ و فرش های کرک دار کامل می شود و به گزارش نیک صالحی این موضوع برای دهکده آرامی همچون آنجا چیز غیر منتظره ای بود ، تا حدی که صاحبان خانه باورنمی کردند که خود آنجلینا و برد پیت باشند!
برد پیت برای برخی از صحنه های فیلم جدیدش به کنت بازگشته است و از آنجا که این خانواده حتی برای فیلم برداری های مختلف با هم سفر می کنند این بارآنجا را که در حقیقت یک انبار مزرعه تغییر شکل داده شده است را برای اقامت برگزیده اند.
به گزارش خبرگزاری فارس، دو فیلم سینمایی ایرانی در پانزدهمین دوره فوروم بینالمللی سینمای نوین کلکته به نمایش در میآیند.
به گزارش روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، فیلمهای «یکی از ما دو نفر»، ساخته تهمینه میلانی و «گلچهره» ساخته وحید موسائیان در این رویداد بینالمللی روی پرده میروند.
بر اساس این گزارش، «یکی از ما دو نفر» در آخرین حضور جهانی خود در جشنواره بینالمللی فیلم مالاتیا در ترکیه به نمایش درآمده است و گلچهره نیز چندی پیش در جشنواره بین المللی فیلم فیجی حضور داشته است.
«یکی از ما دو نفر» از جمله آثار تهمینه میلانی است که در بخش مرور آثار این فیلمساز در جشنواره ازمیر ترکیه به روی پرده رفت.
پانزدهمین دوره فوروم بینالمللی سینمای نوین کلکته از 20 آبان جاری در کشور هند آغاز شده و تا 27 آبان ادامه دارد.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، فیلم ویدیویی «همیشه سینما» به کارگردانی محمد خراطزاده در تهران جلوی دوربین رفت و هماینک گروه مشغول ضبط صحنههای فیلم در عمارت قدیمی واقع در خیابان فرشته هستند. تاکنون نیمی از فیلم جلوی دوربین رفته است.
شیما مرزی نقش اصلی داستان یعنی دختر جوانی به نام گندم را برعهده دارد، علیرام نورایی نیز نقش کارگردان جوانی را دارد که میخواهد اولین فیلم خود را جلوی دوربین ببرد. نیما شاهرخشاهی هم در نقش خود ظاهر میشود.
طبق برنامهریزی انجام شده امشب نیما شاهرخشاهی و شیما مرزی جلوی دوربین میرود.
در این فیلم شیما مرزی، نیما شاهرخشاهی، علیرام نورایی، امیر غفارمنش، پوریا میاندهی، کیانوش گرامی، مجتبی سلمانی، متین گودرزوند، گلناز عباسی، مجید علیزاده، محسن افشانی با معرفی سید علیرضا دُرّی به ایفای نقش میپردازند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: ... سینما مال همه است ... ولی کسی که لیاقتشو داره... از راهش بیاد تو سینما... یه شبه نخواد بشه سوپر استار ... به خدا سینما خونه ماهاست، حرمتشو نگه داریم ... سینما مثل محراب مسجده اگه قدرشو بدونیم، مقدسه...
تعدادی از عواملی که در ساخت فیلم همکاری دارند، عبارتند از:
فیلمنوشت و کارگردانی : محمد خراطزاده/ تهیهکننده: رسول کاسهساز/ مجری طرح و مدیر تولید: محمدحسین خلیفه/ برنامهریز و دستیار اول کارگردان: حامد شریفینیا/ مدیر فیلمبرداری: سعید واثق/ صدابردار، صداگذاری و ترکیب صداها: بهروز معاونیان/ طراح صحنه و لباس: قاسم ترکاشوند/ طراح چهرهپردازی: دانیال حقیقت/ مدیر تدارکات: علی رحیمزاده/ جانشین تولید: مهدی اشتاوری/ عکاس: وحید لطفعلیپور/ سرمایهگذار: محمدرضا کاسهساز
بنابراین گزارش، این فیلم که با همکاری مدرسه کارگاه آزاد فیلم مسعود کیمیایی ساخته میشود، قرار است به نسخه سی و پنج میلیمتری تبدیل شود.